امشب شب عبادت است و نماز

شب خلوت کردن با محبوب.

شبیست که برای یار باوفای حضرت عشق امان نامه آمد.

امان نامه ای که باعث خجلت شاه وفا شد.

امشب شبی است که مولا حسین (ع) بیعت خود را از یارانش برمی دارد.

اما یارانش که سعادت را ماندن با حسین می دانند بیعت خود را نمی شکنند.

امشب شب شادی و سرور یارن حسین است چرا که فردا با معبود خویش دیدار میکنند.

اما حسین نگران است

نمیدانم بر او کدام واقعه ناگوارتر بود :

شهادت قاسم یا فدا شدن علی اکبر.

پرپر شدن علی اصغر یا دیدن تشنگی طفلان

سرنگونی علم و علمدار یا شهادت دیگر یاران

یا سرنوشت خواهر و فرزندان و اهل و عیالش بعد از شهادتش. قصه معجر و سنگ و زنجیر و .... . 

امشب عاشوراست و یادی از امام خوبان حسین (ع)

یادی از وداع امام با اهل خیام

یادی از وداع امام با دخترکی که پاهای ذوالجناح را بقل گرفته بود

یادی از وداع دو یار مجنون حسین و زینب.

یادی از وصیت مادرش زهرا (س) و بوسیدن گلوی حسین.

یادی از سنگی که بر سرش زدند

یادی از تیر سه شعبه حرمله (لعنت الله) در سینه امام.

یادی از افتادن حسین روی زمین گرم کرببلا

یادی از تل زینبیه

یادی از نظاره کردن حسین از روی تل زینبیه و نشستن شمر روی سینه حضرت (او می دوید و من می دویدم ...)

یادی از آخرین ندای هل من ناصر حسین

یادی از بریدن سر امام خوبان از قفا

یادی از بوی سیب پیچیده در کربلا

یادی از ندای جبرئیل

یا اهل العالم قد قتل الحسین بکربلا عطشانا

یادی از ساربان نامرد

یادی از بریدن انگشت و بردن انگشتر

یادی از غارت خیمه ها

یادی از سوختن دامن دخترکان خردسال

یادی از کندن گوشواره از گوشها

یادی از معجر و زینب (س)

یادی از عمه و غیرت عباس و علی که دیگر نبودند

و .....